توضیحات تکمیلی
بندر ماهشَهر شهری است که در جنوب استان خوزستان کشور ایران با طول جغرافیایی ۴۹ درجه و ۱۳ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۰ درجه و ۳۳ دقیقه واقع شدهاست. شهر ماهشهر، مرکز شهرستان بندر ماهشهر است. ارتفاع این شهر از سطح دریا حدود ۳ متر میباشد. ماهشهر کنونی شامل دو بخش میباشد، ماهشهر قدیم و دیگری موسوم به ناحیهٔ صنعتی. بندر ماهشهر دارای مساحت ۲۷۱۳ هکتار میباشد[۱۱] که بعد از اهواز وسیعترین شهرستان خوزستان است. بندر ماهشهر دارای ۳۷۲ هکتار بافت فرسودهاست[۷] که مساحت زیادی میباشد و حدود ۱۵٪ کل مساحت شهر است.[۱۲]
شهرهای اطراف آن شامل:از شمال به اهواز، از غرب به شادگان، از شرق به رامشیر و امیدیه و از جنوب به خلیج فارس و از جنوب شرق به هندیجان ختم میشود. بندر ماهشهر همچون شادگان از معدود شهرهای ایران است که دارای خور - شاخههایی از دریا که به خشکی منشعب میشوند - میباشد که مهمترین آنها خور موسی نام دارد که از نظر استراتژیک و اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. خور موسی که در جنوب بندر ماهشهر قرار گرفته، دارای انشعابات زیادی است و یکی از این انشعابات از وسط شهر بندر ماهشهر میگذرد. البته در گذشته شاخههای دیگری هم در شهر داشته ولی از بین رفتهاند. یکی از شاخههایی که از بین رفته شاخهای بوده که از خور اصلی شهر - که هنوز موجود است - شروع و به تقاطع خیابانهای باهنر و چمران کنونی ختم میگردید. (مردم بومی به آن سده میگفتند).[۱۳]
این شهر در ۵ کیلومتری بندر امام خمینی و ۹۵ کیلومتری آبادان و ۹۰ کیلومتری اهواز قرار دارد.
از نقاط نزدیک به شهر میتوان به بندرگاه، خور غزاله، خور سمایلی، کشتارگاه، شهرک طالقانی، کمپ پاپلین، شهرک شهید رجایی، شهرک صنعتی بندر ماهشهر، شهرک مدنی، شهرک بعثت (ممکو)، شهر چمران (جراحی)، منطقه ویژه اقتصادی بندر ماهشهر، اسکله بندر امام خمینی، سه تلون، تل کافرون و تل شکار اشاره کرد. منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی بندر ماهشهر - شامل چندین پتروشیمی به نامهای فجر (یوتیلیتی)، تخت جمشید، اروند، امیرکبیر، بوعلی سینا، خوزستان، رجال، تندگویان، غدیر، فن آوران، کارون، لاله، مارون و نوید زر شیمی - میباشد که بندر ماهشهر را به مهمترین پایگاه پتروشیمی در ایران تبدیل کردهاست.
شهرستان بندر ماهشهر یکی از بنادر قدیم کرانه خلیج فارس میباشد. این شهرستان در زمان ساسانیان و در سال ۲۳۱ میلادی در زمان اردشیر اول با نام ریواردشیر که بعدها ریشهر نامیده شد بنا گردید.[۴] در سفرنامهها و تواریخ متعددی از بندر ماهشهر با نامهایی همچون مهروبان، ماچول و معشور سخن به میان آمدهاست، برای مثال ابن بطوطه، این بندر را «ماجول»، «عربی شده ماشول» نامیده[۱۴] که به نظر سلطانی بهبهانی، همان معشور (برخی منابع: معشوق) است که از عشر (گمرک) گرفته شدهاست (ص ۲۲۷). به نوشته ابن بطوطه، ماجول شهر کوچکی بوده با زمینهای شوره زار و بدون درخت و سبزه، و دارای یکی از بزرگترین بازارها بوده و از رامز (رامهرمز) به آنجا حبوبات میبردهاند، و از ماجول تا رامز از طریق بیابان سه روز راه بودهاست.[۲] در سفرنامهها و تواریخ متعددی از بندر ماهشهر با نامهایی چون ماچول و معشور سخن به میان آمده که در زیر چند مورد ذکر شدهاست: در سفرنامه ناصر خسروی قبادیانی (۳۹۴–۴۸۱قمری) اینگونه گفته شده، از آنجا ( آبادان) پس از طی ده فرسنگ به شهر مهروبان (بندر ماهشهر) رسیدیم. شهری بزرگ است بر لب دریا نهاده بر جانب شرقی و بازاری بزرگ دارد و جامعی نیکو اما اب ایشان از اب باران چاه و کاریز نبود که اب شیرین دهد. ایشان را حوضها آبگیرها باشد که هرگز تنگی اب نبودو درانجا سه کاروانسرای بزرگ ساختهاند هر یک از ان چون حصاری است محکم و عالی، در مسجد آدینه آنجا بر منبر نام یعقوب لیث دیدم نوشته. پرسیدم از یکی که حال چگونه بودهاست گفت که یعقوب لیث تا این شهر گرفته بود ولیکن دیگر هیچ امیر خراسان را قوت نبودهاست. در این تاریخ که من آنجا رسیدم این شهر به دست پسران اباکالنجار بود که ملک پارس بود؛ و خواربار یعنی ماکول این شهر از شهرها و ولایتها بردند که آن جا جز ماهی چیزی نباشد و این شهر باجگاهی است و کشتی بندان، چون از آنجا به جانب جنوب بر کنار دریا بروند ناحیت توه و کازرون باشد و من در این شهر مهروبان بماندم به سبب آنکه بگفتند راهها نا ایمن است از آن که پسران اباکالنجار را با هم جنگ و خصومت بود و هر یک سری میکشتند و ملک مشوش گشته بود.[۳]
{{توضیحات مهم دربارهٔ مهروبان: گروهی به اشتباه اعتقاد دارند که مهروبانی که در تواریخ (از جمله سفرنامه ناصر خسرو) یاد شده در واقع همان جاییست که هماکنون خرابههای ان در نزدیکی هندیجان واقع است. دلیل اشتباه بودن: این است که ناصر خسرو (که در بالا قسمتی از سفرنامهاش امدهاست) ذکر کرده که از عبادان یا (آبادان کنونی) تا مهروبان ۱۰ فرسنگ که برابر است با حدود۷۰ کیلومتر راه بوده و چون از راه ابی توسط کشتی طی شده، جایی خواهد بود حوالی بندر ماهشهر کنونی در حالی که مکانی که به اشتباه بعضی مواقع اعلام میشود حدود ۳۰ فرسنگ یا ۱۸۰ کیلومتر تا عبادان فاصله دارد.[۳]}}
هم چنین تاریخنگارانی هم چون حمزه اصفهانی نام پیشین این شهر ریواردشیر یا (ریشهر) نوشتهاند. همچنین نوشتهاند که گروهی از دبیران ساسانی پس از فتح تیسفون بهدست عربها، به ریشهر (ماهشهر) پناه بردند.[۴]
ماچول منطقهای سرسبز بوده چنانکه ابن بطوطه جهانگرد اندلسی در سفرنامه خود نوشتهاست: «از بندر ماچول تا هندوان در زیر سایه درختان راه میرفتیم و در روز روشن از انبوهی درختان کمتر نور آفتاب را میدیدیم.» هندوان - در اینجا - نامی دیگر برای هندیجان است.[۱۵]
بندر معشور(ماهشهر)، در دورة صفویه و بعد از آن اهمیت چندانی نداشته و نامی از آن در کتب تاریخی و جغرافیایی نیامدهاست. کُرزُن که در اواخر دورة قاجاریه به جنوب ایران سفر کرده بود، بندر معشور را بندری کوچک، که از دیرباز نام و نشان سابق خود را از دست داده، معرفی کردهاست که حمل ونقل آن با قایقهای محلی صورت میگرفتهاست.[۱۶] در اوایل قرن چهاردهم شمسی / اواخر قرن نوزدهم میلادی، بندر ماهشهر بندر کوچکی بود که از آنجا کشتیهای محلی کالاهای وارداتی و صادراتی را برای قبایل عرب همسایه حمل میکردند.[۱۷] کازرونی فاصله آن را تا دریا یک فرسنگ و نیم ضبط کرده و مینویسد: «هنگام مد، آب دریا تا نیم فرسنگی بندر مذکور در آن خور میآید و سفاین کوچک و متوسط تا نیم فرسنگی بندر مذکور میآیند و آنچه محمول سفاین است از آنها بیرون آورند و آن محل را «سِیف» (بندرگاه) مینامند و در ادامه از قلعه آن، تعداد خانهها (سیصد خانه)، خراج آن سالانه ۱۲۰۰ قروش و یک رأس کُرّه که به شیخ ثامرخان میدادند، زنان که لباس شبیه به لباس عربی و مردان که لباسی مرکب از لباس عربی و عجمی میپوشیدند، و اهالی که به زبان عربی و بیشتر عجمی صحبت میکردند، یاد کردهاست.»[۱۸]
نام کهنی که پس از آن در متون برای این شهر دیده میشود ماشول و ماچول است و منتصب به شول ها بوده. [۱۹]این نام بعدها به صورت ماژول و معشور درآمده و سپس با تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۴۴ این نام به بندر ماهشهر تغییر پیدا کرد. مردم بومی به آن مه شور (یا معشور) میگویند.[۲۰]
از آثار تاریخی آن بقایای عمارات مخروبهای به نام «تل کافران»، آب انبارها و چاههای سنگ چین شده فراوان، و خرابههای آبادی ریشهر در حوالی شمال شرقی بندرماهشهر است.
مردم بندر ماهشهر به علت موقعیت شهر دارای قومیتهای مختلفی هستند که در کنار بومیهای خود بندر ماهشهر، زندگی میکنند. مانند مردم ، لرهای بندری.عرب ها، اقلیتی کرد، ترک و اتباع خارجی. بومیهای بندر ماهشهر به چند دسته عمده تقسیم میشوند که عبارت اند از:
حیاتی ها که از استانهای همجوار بوشهر و استان فارس و شهرستان بندرهندیجان وآرد بندرماهشهر شده بودند.چون مالکیت جزیره خارک به دست فتح الله خان حیات داود بود و اکثریت این طایفه به کار دریانوردی و کشاورزی و زمین داری و باغداری مشغول بودند.در حال حاضر طایفه حیاتی شامل حیات،حیاتیان،حیات مقدم،حیات غیب،حیات داود،حیات منش،حیات هندیجانی،حیاتی فر،پیرحیاتی،رحمانی، و تیره ای از ابراهیمی،دریایی،پردل می باشد.
بندریان که شامل تیرهای از کعبیان قبان عراق بودند که به خاطر طاعون ۱۱۰۶ از عثمانی به بندر ماهشهر آمدند و پس از مدتی پارسی زبان شدند و همچنین بومیهای قدیی تر بندر ماهشهر که به دلیل تلفیق فرهنگی و آداب و رسوم به صورت کلی یک طایفه (بندری) به حساب میآیند و بیشتر به ماهیگیری مشغول بودند.[۲۶]
خانوادههایی که در کنار شاخههای خور که از دریا به خشکی منشعب شده بود ساکن بودند و به علت موقعیت استثنایی خور که لنج میتوانست در ان رفتوآمد کند به کار تجارت مشغول بودند که در واقع علت سکونت آنها در این مکانها میتوان گفت که همین بودهاست. (البته گروهی از آنان به کشاورزی و دامپروری و ماهیگیری نیز مشغول بودند). البته این شاخهها به جز شاخهٔ اصلی همه به علت عوامل طبیعی و انسانی از بین رفتهاند.[۱۷][۲۷][۲۸]
قنواتیها که از بهبهان به بندر ماهشهر مهاجرت کرده و بیشتر به کار کشاورزی مشغول شدند در حال حاضر طایفه قنوات شامل خانوادههای قنواتی، قنواتیان، رئیس قنواتی رفیعی رفیعان شیرخان زکی زاده رستمی و… میباشد.
همچنین در هنگام حمله عراق به ایران و تصرف و محاصره آبادان و خرمشهر سیل عظیم جمعیت مهاجر شهرهای غربی درگیر جنگ - آبادان و خرمشهر - به سوی بندر ماهشهر جمعیت این شهر را ناگهان زیاد کرد که خیلی از این مهاجرین، بعد از اتمام جنگ نیز در این شهرستان، ماندگار شدند.
اکثر بختیاریها يا لر زبانان مهاجر از شهرستان های از کارکنان شرکت نفت از و دیگر مناطق لر زبان ایران میباشند از شهرستان های مسجد سلیمان و رامهرمز که به بندر ماهشهر نقل مکان کرده، بیشتر در مناطق سازمانی بندر ماهشهر ساکن شدند و زبان لری را با لهجهای متفاوت از آن سخن می گویند. این شهر به دلیل وضع طبیعی مناسب بندرگاهی و اجرای طرحهای صدور فراوردههای نفتی پالایشگاه آبادان و همچنین نزدیکی به بندرامام خمینی و مجتمعهای پتروشیمی مجاور آن، شهری مهاجرپذیر بودهاست، بهطوریکه در ۱۳۶۵ شمسی از ۷۱۸۰۸ تن جمعیت آن، ۸ر۳۱٪ متولد شهرهای دیگر، ۱۲٪ متولد نقاط روستایی، و ۳٪ نیز اتباع غیر ایرانی بودند و بقیه (حدود ۵۵٪ از مردم بندر ماهشهر) بومیهای قدیمی و اصلی بندر ماهشهر بودهاند (چهار گروه ذکر شده در بالا).